🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹

به آرزوها و اهدافی که دارین می رسید💰💫

🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹

به آرزوها و اهدافی که دارین می رسید💰💫

۳۰
بهمن ۹۸

مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها

 

از تخم بیرون آمد و با آن ها بزرگ شد . در تمام زندگیش ، او همان کارهایی را

 

انجام داد که مرغ ها می کردند، برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند

 

و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار کمی در هوا پرواز می کرد.

 

سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد .

 

روزی پرنده ی با عظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید . 

 

او با شکوه تمام ، با یک حرکت جزئی بال ها ی طلاییش ،بر خلاف جریان باد پرواز 

 

می کرد .

 

عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید : این کیست؟ 

 

همسایه اش پاسخ داد: این عقاب است . سلطان پرندگان،

 

او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم .

 

عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یه مرغ مُرد.

 

زیرا فکر می کرد یک مرغ است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۳۰
ص حجه فروش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی