۱۰
فروردين ۹۹
مجلس میهمانی بود.
پیرمرد از جایش برخاست تا به بیرون برود.
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد.
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت .
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواسش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین گذاشته است.
به همین خاطر با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفتند: پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است ؛ می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود ....
" مواظب قضاوت هایمان باشیم!"
۹۹/۰۱/۱۰
عالی 👌👌👌