سلام دوستان وقتدون بخیر
داستان امشب از این قراره که امروز کلاس حضوری محتواسازان هوشمند تعطیل شد و استاد فرمودن به صورت مجازی برگزار می کنند، تا اینکه ساعت ۴ بعدازظهر شد و من همچنان منتظر استاد تا بیایند داخل لایو پیجشون و ماهم وارد بشیم تا اینکه بالاخره با نیم ساعت تاخیر استاد تشریف آوردن و در ابتدای کار فقط من بودم و استاد و بعدم دوتا دیگه از دوستان اومدن و بقیه نمی دونم خواب موندن ، حالش و نداشتن ، دلشون نمی خواست بیایند ، انگیزه نداشتن خلاصه نیومدن و استاد کلاس و با ما سه نفر شروع کردن من چون اولین نفری بودم که وارد لایو شدم استاد فرمودن که از شما شروع می کنیم .خانم حجه فروش بفرمایید یک دقیقه صحبت کنین راجب موضوعتون و منم همینجور مونده بودم چکار کنم حالا چی بگم بدون تمرین ،بدون مقدمه، فی البداهه ، آخه چی بگم تا اینکه استاد گفتند از کتابی که نوشتین یه موضوعی را انتخاب کنین و صحبت کنین ، منم گفتم باشه اولش داشتم از روی کتاب می خوندم ،استاد متوجه شدن گفتند دارین از روش می خونین و سعی کنین از خودتون بگین ، خلاصه براتون بگم که چند مرتبه صحبت کردم تا بالاخره اون چیزی که استاد می خواستن و بهشون تحویل دادم با قدرت و تلاشم بهشون نشون دادم که می تونم ، البته دوستان عزیز هم خیلی صحبت های قشنگی داشتن و به نظر من کسایی که امروز کلاس و حضور نداشتن یجورایی ازدستشون رفت ، به این نتیجه رسیدم که یک: اگر انسان برای اون چیزی که می خواد تلاش کنه حتما حتما به نتیجه می رسه . دوم اینکه اگر کسی از لحظه لحظه هاش استفاده نکنه از دستش میده مثلا دوستانی که امروز نبودن به نظر من این وقت و از دست دادن و باعث شد که مطالبی که استاد گفتند و متوجه نشن .
لحظه لحظه هایتان خدایی
یا علی مدد